سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انگار باید باز عاشق شد

انگار باید باز عاشق شد

یکبار دیگر من هوس کردم

یکبار با تو عاشقی کم بود

تکرار شو هر ثانیه هر دم

خسته شدم از بس بجای تو

هر شب فقط خواب تو را دیدم

هر شب کنار پنجره غمگین

 با بغض در آئینه خندیدم

امشب تلافی می کنم، حتما

این جاده ی دلسنگ را تنها

با یک مداد قرمز پر رنگ

خط می زنم این فاصله ها را

جشنی شبانه می کنم بر پا

ماه و ستاره پایه ی رقصند

تا سیزده بشمار  ما هستیم

کی گفته این احساس ها نحسند

حالا بیا بنشین یکی هستیم

مال منی، من ها ترک خوردند

یعنی غم از غم خم شده پشتش

دلواپسی هامان همه مردند


اسماعیل ساسانی 

 




تاریخ : دوشنبه 95/12/16 | 10:53 عصر | نویسنده : ahoooora | نظر

  • paper | کوفه | آنک بات