سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من شکایت دارم

من شکایت دارم!

تو فریبم دادی من بی سامان را...

بت من بودی و من ...

سجده ات می کردم...

بوسه ات دارو بود...

تو دریغم کردی عاقبت درمان را...

من شکایت دارم!

تو به پرچین خیال دل من سنگ زدی...

ترکی خورد دلم...

با خم مژگانت همه نقش و نگار دل من رنگ زدی...

عاقبت رفتی و حیف...

بی تو پژمرد دلم...

به همه سادگی ام نه...

به خدای عشقم من قسم می خورم و می دانید...

من کناری بودم...

او مرا با نگهی مهمان کرد...

من بیچاره که عادت کردم...

چشمهایش را بست...

او مرا حیران کرد...

با همه کهنگی دردهایم...

تازه تازه من برایش خواندم...

نظرت چیست تو ای شاعر دوست...

مشکل از ارابه است ؟ یا که من بد راندم ؟

سرتان درد آمد...

گنه از من بوده! یا عروسک بودم!

ای خدای عاشق...

تو وکیلم هستی...

تو خودت می دانی دلم از نازکی از برگ درختان تو پیشی دارد...

از خودت می خواهم...

گر مرا داده فریب نقش بر آبش نکنید...

دل من تاب ندارد، پس عذابش نکنید...

من شکایت دارم !

اسماعیل ساسانی 


telegram.me/esmailsasani

instagram.com/esmailsasani




تاریخ : یکشنبه 95/9/14 | 5:51 عصر | نویسنده : ahoooora | نظر
       

  • paper | کوفه | آنک بات