یه قاب خالی رو دیوار خونه
یه تار مو یه دفتر و یه شونه
پریدن از خوابای نیمه کاره
خط خطی روی کاغذای پاره
دلهره هایی که میان سراغم
دیوارای آجری اتاقم
یادم میارن که تو اینجا نیستی
اما تو آینه روبروم می ایستی
...
از یه قرار و شب و بارون می گی
از بوسه های تو خیابون می گی
فوت می کنی قاصدکا می رقصن
یواشکی قرار می ذاری با من
...
دوباره من، دوباره جای خالی
یه آدم غمزده ی خیالی
تو رفتی و از کی نفس بگیرم
دلخوشی هام و از کی پس بگیرم
...
قصه با خط فاصله شرو شد
بازی تمومه وقتی دستی رو شد
یکی نبود اون یکی بود و نابود
آخ نمی دونی چه توهمی بود
...
نوشتمت رو گلدون سفالی
به حال ساده، صفتای عالی
تو بهترین دلبر رو زمینی
دلم برات تنگ شده ......... جای خالی
اسماعیل ساسانی
تاریخ : پنج شنبه 99/8/29 | 12:36 صبح | نویسنده : ahoooora | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.