سفارش تبلیغ
صبا ویژن

می روی از در و از پنجره غم می آید
نیستی، از همه جا بوی عدم می آید

گفتم از هجر تو می میرم و ترکم کردی
تا ببینی چه بلائی به سرم می آید

راست گفتی کسی از عشق نمرده است،
شاعری پشت سرت با قد خم می آید

تو نباشی ورقی باشد و خودکاری و من
اشک بی وقفه ی نا خواسته هم می آید

عشق نَقل بده بستان عجیبی شده است
بیشتر دل بدهی، گیر تو کم می آید

پیش هر کس که سراغ از تو گرفتم می گفت
به دل عاشق دیوانه قسم می آید

هیچکس از من بیچاره نپرسید چرا
بعد تو از همه ی شهر بدم می آید!

اسماعیل ساسانی




تاریخ : سه شنبه 102/8/9 | 10:56 صبح | نویسنده : ahoooora | نظر

  • paper | کوفه | آنک بات