با تو بودن هیجانی پر احساس جدید
راز چشمان تو را خواجه ی شیراز ندید
سبکی از سلسله عشق به پا کردی تو
قافیه دار ولی تازه تر از شعر سپید
دی ترین روز، که کولاک غمم سنگین بود
آمدی عطر بهار و گل میخک پیچید
سایه چشم تو لم دار ترین جای جهان
تو پیام آور عشقی پری از شور و امید
خط چشمان تو تا ترجمه شد فهمیدم
منحنی خط دو چشمان تو را دید وخمید
هر تپش خسته ز تکرار و خریدار عدم
آمدی خون شدی و قلب عزادار تپید
چون نفس آمدی و در دل من جا کردی
گرم کن جان مرا شعله بزن چون خورشید
باز در زنگ هنر صحبت لبهای تو شد
رنگ و رو از گل نقاشی و استاد پرید
رنگ رخسار تو را ماه ندارد هرگز
"آسمان بار امانت نتوانست کشید"
اسماعیل ساسانی
دود بغضی که نشسته به گلویم می گفت
با خبر باش که دارد جگرت می سوزد
اسماعیل ساسانی
عشق با بوسه ی داغ تو توان می گیرد
دل مرده زلب سرخ تو جان می گیرد
کاش عاشق بودی تا که بفهمی بهتر
حل این مسئله همواره زمان می گیرد
اسماعیل ساسانی
یک بغل دلواپسی،زانوی غم، دیوار و تو
باز آهنگ تو و یاد تو و تکرار و تو
بغض دارم، قد دریا و مبادا بشکند
یک غزل آتش زدم با مزه ی سیگار و تو
اسماعیل ساسانی
instagram.com/esmailsasani
telegram.me/esmailsasani
گاه گاهی که دلــم تنگ نگاهــت می شود
این گــل پژمـرده محتاج هــوایت می شود
گوشه ای با خاطرت حالی به حالی می شوم
گر نباشی حرفــها، حتما شــکایت می شود
غـرق در شیرین ترین جای خیالم می شوم
گوش ها زنــدان امـن هر صــدایت می شود
من ندانم، بــرکه تاریک و ســــرد این دلـم
عـــاقبت آئینــه آن روی ماهــت می شود؟
مست مستم می کنی، پیمانه ها کشـکند، تو
ســرخ لبهایت بــده ما را کفــایت می شود
تازه ای، صبحی، بهاری، دوســتت دارم، بدان
گر بیایی شک نکن، جانم فــــدایت می شود
من همینم، عابری تن خسته، اما عاشـــــقم
غیر دل چیزی ندارم ، آن به نامــت می شود
اسماعیل ساسانی
Instagram.com/esmailsasani
.: Weblog Themes By Pichak :.