سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تو مگر دربدری خانه نداری ای بغض

 

با توام با تو که با خاطره ها همدستی

تو که یاغی شدی و راه گلویم بستی


از میان همه ی مردم این شهر چرا

تو فقط بر سر عهد و قسمت پابستی


قسمت را بشکن حال و هوایم خوش نیست

نشئه ای یا که خماری؟ نه، خدایا مستی


تو مگر دربدری خانه نداری ای بغض

همه شب سرزده مهمان گلویم هستی


قسمتم غصه و غم بود که از روز ازل

هر کجا کار من افتاد تو آنجا هستی


گله کم می کنم انگار به هم می آییم

من و تو جام می و این غزل و بدمستی 


اسماعیل ساسانی

 




تاریخ : پنج شنبه 96/11/12 | 12:15 صبح | نویسنده : ahoooora | نظر

  • paper | کوفه | آنک بات