چه حالی می دهد باران، ولی تنها کنار تو
دو جرعه چای، یک فنجان، ولی تنها کنار تو
صدای خش خش برگ و ترنم های پائیزی
ت تق تق، چانه ی لرزان ولی تنها کنار تو
نشستن توی آلاچیق و "ها کردن" به دست ماه
که تکیه داده بر ایوان، ولی تنها کنار تو
چه حالی می دهد بوسه، چه حالی می دهد لبخند
حکایات لب و دندان، ولی تنها کنار تو
ببین این ژاکت کهنه کنار تو چه می آید
دلم شاد و لبم خندان، ولی تنها کنار تو
چه روزی می شود امروز عجب عصرانه ای به به
کمی سبزی پنیر و نان و،لی تنها کنار تو
چه حالی می دهد شانه به شانه با تو بودن ها
چه حالی می دهد باران، ولی تنها کنار تو
اسماعیل ساسانی
تاریخ : چهارشنبه 97/7/25 | 9:59 عصر | نویسنده : ahoooora | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.